شعر «شانه های تو» از خانم خدیجه پنجی انصافا زیباست مخصوصا که حال و هوای دلها هم رمضونیه !
(دو، چهار، چهار، سه، چهار)، منزل خداست؟
الو! سلام؛ این منم، مزاحمی که آشناست
هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است
ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست
شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است
به ما که می رسد، حساب بنده هایتان جداست؟
الو! دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد
خرابی از دل من است یا که عیب از سیمهاست؟
خدا! صدای تو نمی رسد، کمی بلندتر
صدای من چطور؟ خوب و صاف و واضح و رساست؟
اگر اجازه می دهی برات درد دل کنم
شنیده ام که گریه بر تمام دردها شفاست!
خدا مرا بغل کن، کمی نوازشم بده
حضور دستهای تو، عجیب گرم و باصفاست!
سر مرا به شانه ات بگیر تا سبک شوم
پناهگاه این دل شکسته شانه ی شماست
خدا مرا ببخش باز هم مزاحمت شدم
دوباره زنگ می زنم، دوباره تا خدا، خداست!